نیستان
گلی گم کردهام میجویم او را به هر گل میرسم میبویم او را گل من عطر و بوی یاس دارد نشان از هیبت عباس دارد گل من قلبی از آینه دارد گل من خارها در سینه دارد گل زیبای من رویش کبود است گل من از ازل بیرنگ بوده است یکی برگش به دست مقتدا شد کنار نخلها آن یک جدا شد گل من یک شقایق اشک و آه است گل من ریشهاش در قتلهگاه است گل من لالهای با فرق چاک است شکستهساقهای در زیر خاک است گل من را به خاک و خون کشیدهاند غریبانه گلم را سر بریدند گلم سیراب از باران سم شد گلم در تنگهی چزابه گم شد... عبدا... سپهر
نوشته شده در شنبه 89/9/20ساعت
11:55 صبح توسط همسفر خورشید نظرات ( ) |
Design by : Pichak |